ارسالکننده : مریم در : 87/5/7 9:46 عصر
سلام
الان داره سریال دکتر قریب رو نشون می ده.
دوستش دارم
تازه با هم آشنایی هم داریم
1ماه تو بیمارستانش بستری بودم
خواهرم هم چند سال
مامان بزرگم رو بردند خونه عموم
مامان بزرگ من 96 سالشه
10 دندون تو دهنش داره که مال خودشه
پاش شکسته
زخم بستر هم داره
اما حالا زخمهاش داره خوب می شه
حالش هم روز به روز بهتر می شه
چون خیلی امید به زندگی داره
هنوزم امیدواره بره خونش دامغان
هر روز هم به سز و صورتش حسابی می رسه
پیش بینی می کنیم کم کم تا ده سال دیگه زنده بمونه
هیچ وقت از مرگ و مردن حرف نمی زنه
واسه خودش موجودیه
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : مریم در : 87/5/3 8:25 عصر
سلاااااااااااااااااااااااااام به همگی:
می دونم دیگه هیچ کس بهم سر نمی زنه از بس که به روز نکردم
ولی من برگشتم(چه جمله مزخرف و مسخره ای!!!!!!)
این چند وقته سرم خیلی شلوغ بودش ولی حالا...
بعضی روزها آشپزی می کنم،
بعضی وقت ها می رم سر منابع پایان نامه ام، می بینم کارم خیلی زیاده، دوباره می بوسمش می ذارمش کنار،
هر از گاهی هم برای ارشد کتاب هامو ورق می زنم!!!!!!
دلم برای بلاگم خیلی تنگ شده، چند وقته به تمام کسانی که دوستشون دارم به اندازه کافی توجه نکردم. می خوام جبران کنم اگه خدا بخواد.
بعد از دانشگاه رفتن این اولین تابستونیه که اینقد پر انرژیم. نمی دونمم چرا؟! ولی خوب بهم خوش می گذره. خدا رو شکر!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : مریم در : 86/12/23 6:29 صبح
سلام
واقعا سلام
دلم برای اینجا تنگ شده بود.
طی تدابیر شدید حفاظتی توی دانشگاه ورود به وبلاگ های شخصی ممنوع شده و شدیدا روی این امر نظارت می شه.
خیلی وقته که نبودم.
توی این مدت اتفاق های فوق العاده خاصی برام پیش اومده که زندگیم رو حسابی زیر و رو کرده.
(نه اصلا از اون قضیه ها که شما فکر می کنید نیست.)
شاید تا عید دیگه وصل نشم. به هر حال سال نو رو به همه تبریک می گم.
دوازده فروردین هم تولد دوست خوبم ریحانه است. تولدش رو بهش تبریک می گم.
کلمات کلیدی :