حس عاشقی همینه

ارسال‌کننده : مریم در : 92/10/11 6:9 عصر

سلام
بعد مدت ها هوس کردم
یه آهنگ غمگین گوش بدم و باهاش گریه کنم
نمی دونم چرا
فقط می دونستم دلم گریه می خواد
گریه هق هق
از اون گریه های بی امون
مثل روزهای بارونی سرد
.......................................
من همون جزیره بودم
خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موج ها
قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم
پیش چشم خیس موج ها
یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا
.......................
خیلی وقت بود از شنیدن آهنگ غمگین فراری بودم
نمی دونم چرا
حتی وقتی که خیلی ناراحت بودم
حتی وقتی که دنیا می خواست روی سرم خراب
حتی وقت هایی که دلم می خواست بمیرم
...............................
اما حالا حالم خوبه
خیلی هم خوبه
یه لیوان چای سبز با طعم تمشک و انار خوردم
خیلی حالم خوبه
فقط .....
فقط
...............................
تا که یک روز تو رسیدی
توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو تو وجودم
جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت
دلم انگار زیر و رو شد
برای داشتن عشقت
همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار
نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتند
حس عشق عاشقی همینه
.................................................
حتما حس عاشقی همینه
انگار دوباره عاشق شدم
یادم اولین باری که خواستم جدی بهش فکر کنم
نه، تصمیم گرفته بودم جواب «نه» رو بهش بدم
ده باری آهنگ من مرد تنهای شبم حبیب و
یه دیواره فرامرز اصلانی رو گوش دادم
ولی وقتی بهم زنگ زد
نتونستم
نتونستم بگم نه
.................................
هوا خیلی سرد شده
سوز استخوون سوزی داره
همیشه دوست داشتم باهاش توی یه روز برفی آشنا بشم
ولی ...
همش یاد اون روزم
یه روز تو اردیبهشت بود
دلم نمی خواست دوستش داشته باشم
یعنی چی!
مگه میشه آدم همینجوری
نشناخته
کسی رو دوست داشته باشه
بدون اینکه یه بار با همدیگه
چشم و تو چشم بشید
از اون چشم تو چشم شدن های عجیب که بعدش
گونه هات سرخ می شه
بدون اینکه یه مدت زیر چشم داشته باشیش
و از خدا بخوای یه فرصت پیش بیاد
تا باهاش یه کوچولو حرف بزنی

و خودتو نشون بدی
بدون اینکه حتی حس خاصی به یه آدم داشته باشی
................................
آهنگ یکی مثل توی آدل رو گوش می دم
مثل همیشه باهاش گریه می کنم
خاطرات دو سه سال گذشته
همش جلوی چشمم رد می شه
آرزوهام، آدم های دور و برم
و اینکه چطور سر و کله اش بی هوا تو زندگی من پیدا شد
....................................
من خیلی ساده عاشق شدم
بدون هیچ اتفاق خاصی
انگار دلم یه هو خواست عاشق بشه
عاشق یه پسر پروی تو مخی
که می خواستم خفه اش کنم
آره حس عاشقی همینه
حس عاشقی همینه


حس عاشقی همینه




کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4   5   >>   >