من و سرماخوردگی و امتحانها!
سلام
بالاخره به سلامتی این امتحانهای میان ترم هم به هر جون کندنی بود تموم شدند.
اما چه جون کندنی!
دو روز قبل امتحانها سر ماخوردم.مامانم هر چی گفت دختر بیا برو دکتر ، گفتم نه من درس دارم(البته این ناشی از خر خونی نیستها واسه این بود که از هر درسی هفت جلسه پیاده نشده داشتم) گفتم یه سرماخوردگی معمولیه!
ای همچینی بد نبودیم تا روز دوم امتحانها دیگه نمی تونستم نفس بکشم.اینها همه به کنار فکر کن توی سالن امتحانها که خیلی گنده است و یه صدای کوچولو زود پخش می شه، یه ریز سرفه کنی اونم وقتی دور و بری هات گیر یه استاد افتادند که دو تا سوال داده که هر چی فکر می کنی نه تو جزوه بودند نه تو کتاب نه تو ...
چقدر شرمنده می شی وقتی سرفه می کنی.
به خاطر همین پاشدم رفتم دکتر.
دوشنبه امتحانهام تموم شد من کلی دارو خوردم دو تا آمپول زدم ولی بدتر شدم که بهتر نشدم. صبحها که از در خونه می یام بیرون هر کی منو می بینه فکر می کنه همین الان از قطب جنوب برگشتم.
خلاصه خیلی سرماخوردگی مزخرفیه!
کلمات کلیدی :