دوستت دارم
سلام
صداشو که دیروز شنیدم، مثل همیشه برام یه عالمه احساس خوب آورد.
کلی سر حال اومدم.
اینه معجزه دوستی
همون معجون سحر آمیزی که من همیشه دنبالش بودم.
بدون اینکه دو نفر بهم نیاز داشته باشن، بدون اینکه بخوان یه مشکلی رو حل کنند، نیم ساعت بشینن از هر چرت و پرتی حرف بزنن بعدم که تلفن رو قطع می کنن انگار دوباره به دنیا اومدن. (البته من نمی دونم که اونم این حس رو داشت یا نه؟!)
نمی دونم این حس دقیقا چیه یا اصلا اسمش دوست داشتن هست یا نه ولی من دوست دارم اسمش رو بذارم دوست داشتن.
این دوست داشتنه یه جنس خاصی داره.
می دونی مثل دوست داشتن دریا، مثل دوست داشتن بستنی و کاکائو. آره دقیقا همینه. مثل همون حس خوبی که وقتی کاکائو رو می ذاری تو دهنت، محشره! تمام سلولهات به هیجان در میان. یا مثل وقتی که زیر آب فرو می ری و یه موج گنده از رو سرت رد میشه.
مهم نیست که ما کنار هم باشیم یا نباشیم، همدیگه رو حتی یک بار هم ندیده باشیم حتی اینم مهم نیست که بازم با هم بمونیم یا مجبور شیم از هم جدا شیم؛ فقط این مهمه که من برای همیشه ی همیشه دوستش دارم.
کلمات کلیدی :