سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیم ساعت در دستشویی

ارسال‌کننده : مریم در : 88/7/7 1:5 عصر

سلام

باورتون نمی شه چه اتفاقی برای من افتاد

شنبه رفتم کیش ثبت نام و بعدشم برم سر کلاس

تو دستشویی گیر کردم

قفلش از این ها بود که باید می چرخوندی

یه دفعه خودش قفل شد

اولش گفتم

خونسردیم رو حفظ کنم و آبروریزی نکنم

اما بعد از یه ربع که با دستگیره در کشتی گرفتم

دیدم وا نمی شه

پنجره اشم سه در چهار بود نمی شد ازش رد شی

به خودم گفتم اگه الالن جیغ نکشم تا فردا ساعت 8 باید تو دستشویی بمونم

شروع کردم در زدن

اول یه دستی

وقتی دیدم فایده نداره

دو دستی شروع کردم در زدن

خدا رو شکر یه خانومه صدامو شنید

اومد گفت: خانوم شما اینجا گیر کردی

خلاصه وقتی خانم ها نتونستند درو باز کنند

رفتند سرایدار رو صدا کردند

اونم با پیچ گوشتی درو باز کرد

کلی ازش تشکر کردم

.................................................

پ.ن.1. این فقط یه گوشه از بلا هاییه که شنبه سرم اومد

پ.ن.2. فیلم  ....

بی خیال بابا هر چی دوست دارید این هفته نگاه کنید

من سرم شلوغه در حال ماست مالی نهایی پایان نامه ام هستم

پ.ن.3. آهنگم همینطور




کلمات کلیدی :

خوشبختی های یک مریم

ارسال‌کننده : مریم در : 88/7/1 12:31 عصر

سلام
من به معجزه ایمان دارم
و اون شب دوباره و دوباره
توی زندگی من یه معجزه اتفاق افتاد
نه! این نه چاپلوسیه، نه هیچ چیز دیگه
این فقط یه معجزه است
اینکه ریحانه به من زنگ زد
با هم یه ساعت و بیست و شیش دقیقه حرف زدیم
من به ریحانه نگفتم واقعا تو دلم چی می گذره
هیچ حرفی از دردم نزدم
ولی وقتی تلفنو قطع کردم
به خودم ایمان آوردم
به مریم
به کسی که می تونه توی 24 ساعت
همه چیز رو زیر و رو کنه
کسی که به جای نشستن و حرف زدن
پا شد
و به اونچه که فکر می کرد درسته، عمل کرد
مریم همه اون خط قرمز هایی رو که فکر می کرد مزخرف و بی معنی اند
زیر پا گذاشت
و با تمام وجودش تاوانشم داد
مریم یه سال مفید
اون جوری که دلش می خواست زندگی کرد
به جای فست فود و رستوران و کافی شاپ های رنگ و وارنگ
روی خاکها نشست و آب دوغ خیار خورد
و ساعت چهار ظهر های داغ تابستون
تو کوچه درختی بستنی یخی لیس زد
تو خیابون صاف، نیم کلاج گرفت
مریم تموم اون رویا های افسانه پری ها رو تجربه کرد
از ته دل خندید، از ته دل گریه کرد
بی خیال فردا زندگی کرد، فقط زندگی
حالا اگه بمیرم هم هیچ آرزوی بی سرانجامی ندارم
رها، آزاد، بی تعلق
خوشحالم از اینکه
اگه اون دنیا هر بلایی سرم بیاد
تو این دنیا اون جوری که می خواستم زندگی کردم
مریم ، زندگی رو زندگی کرد
و تمام سعیش رو کرد که
حداقل یه نفر وقتی صبح ها از خواب بیدار می شه
دنیا رو یه جور دیگه ببینه
آره من مریمl
چی می خواستم غیر از این
حالا می دونم یه آدم هایی تو دنیا هستند که
یه روزی از من برای بچه هاشون تعریف می کنند
از دیوونه بازی هام
و بچه هاشون توی دلشون آرزو می کنند
کاش مثل من باشند
همین برای تمام درد ها و زخم های مریم کافیه
این معجزه بود برای من
که چشمم رو روشن کنه به وجود خودم
و تموم کرد تمام ناراحتی هامو

.................................................................................

پ.ن.1. فیلم های دوست داشتنیSweet November  با بازی Keanu Reveres
همینطورم 10 items or less ، دنزل واشنگتن

پ.ن.2. وقتی دلگیری و تنها
          غربته تمام دنیا
          از دریچه قشنگت
         چشم روشنت می باره...
        حرفی داری روی لبهات
         اگه آه سینه سوزه
         اگه حرفی از غریبی
          اگه گرمای تموزه
        تو بگو به این شکسته
       قصه های بی کسیت رو
          اضطراب و نگرانیت
           حرف های دلواپسیت رو ...

پ.ن.3. عشق من مثل جنونه
          آبی رنگ آسمونه
         عشق یک ماهی به دریاست
         عشق من ببین چه زیباست!

پ.ن.4. هم پیاله ما باش
         ما که رفته بر بادیم
         زیر گنبد این چرخ
         از تعلق آزادیم ...

 

 




کلمات کلیدی :

<      1   2   3