ارسالکننده : مریم در : 86/6/17 2:37 عصر
سلام!
اول از همه باید عذر خواهی کنم که قسمت اولش خیلی طولانی شد،اما به نظر من دونستن اینها ضروری که نه ولی خوبه!
من جامعه شناسی و روانشناسی نخوندم،این حرفهایی هم که قصد دارم در ادامه بگم بر گرفته از منابع مربوطه است مثل اصلاح و تربیت ، نشریه ی سازمان زندانها.اما یک سری از مشکلات اینقدر ملموس و عینی هست که حتی اگه جامعه شناسی و روانشناسی هم ندونید، می تونید اونها رو درک کنید و در موردشون نظر بدید.
تا اینجا از ماده،تبصره و آیین نامه و باید و نبایدها گفتیم اما حرف اصلی اینه که چقدر این قوانین به بهبود و ضعیت کمک می کنه؟یا اصلاً کمکی می کنه؟
در مورد خود مادرها که حرفی نیست.جرمی انجام دادند و باید تاوان اون رو بدند. اما به کودکی که همراه مادرش وارد زندان می شه فکر کنید!محیطی که برای بزرگترها هم مناسب نیست چه برسه به بچه ها!نمی خوام در مورد اصول تربیت کودکان حرف بزنم، چون مطمئنم خیلی از شما از من وارد ترید. جامعه از بچه ای که از کودکی در بین یه سری آدم خلافکار و ناهنجار رشد کرده، دیگه چه توقعی می تونه داشته باشه؟ نه نمی خوام بگم این کار مجوزیه برای خلافکاری ولی هر معادله ای برای اینکه به جواب صحیح برسه، به یه سری پیش فرض های صحیح احتیاج داره. در مورد این بچه ها هر چقدر حرف بزنیم توضیح واضحاته.
حالا خانواده ای رو که فرض کنید که مادر این خانواده حالا به هر دلیلی باید یه مدتی در حبس باشه. طبق تحقیقات پرت نشون داده که 50% فرزندان خانواده هایی که یکی از والدین اونها در زندان به سر می بره،در آینده دنبال بزهکاری می رند و از زندان سر در می یارند. یکی از تغییرات مهمی که در این خانواده ها ممکنه رخ بده، تغییر در سرپرستی خانواده است. زندانی شدن والدین به خصوص مادر در افت تحصیلی و کاهش کیفیت بهره وری کودک در مدرسه و درس یا ترک تحصیل زودرس موقت یا دائم،تأثیر جدی داره.
این در حالیه که بر اساس آمار مادران زندانی شده معمولاً تنها سرپرست و مراقب فرزندانشون هستند.وقتی اونها زندانی می شند، نظم زندگی فرزندانشون به هم می ریزه.تقریباً نیمی از کودکانی که مادرانشون زندانی شدند؛با پدر بزرگ و مادر بزرگشون و %25 با پدرانشون زندگی می کنند.%25 دیگه از اونها هم یا خارج از خونه و یا با آشنایان و دوستان دیگه در مکانهای غیر عادی نگهداری می شند!
این کودکان اغلب از خواهر و برادرهاشون جدا می شند و ممکنه مراقبهای مختلفی داشته باشند.
برای بچه ها مخربترین جنبه ی حبس والدینشون،کمبود رابطه با پدر و مادره.نیمی از کودکان به دلیل دوری محل زندگیشون از محل زندان هر چند ماه یکبار با والدینشون ملاقات می کنند.هتک حرمت و آبرویی که اهل خانه در پی زندانی شدن والدین به خصوص مادر با اون روبرو می شند،سبب می شه که بچه ها از مدرسه رفتن سر باز بزنند و ترک تحصیل کنند.
از طرف دیگه این انگشت نما شدن در مدرسه و محله اونها رو منزوی و گوشه گیر می کنه.همین امر زمینه رو برای ظهور انواع بیماری های روانی در این کودکان و نوجوانان فراهم می کنه.
طرز برخورد اطرافیان با فرزندان والدین زندانی باعث رشد کینه ها و نفرتها در آنها می شه؛در نتیجه این احساسات اونها رو به سمت پذیرش انواع انحرافات و نابهنجاری ها هدایت می کنه.
به دلیل خلأیی که نبود مادر در خانه از جنبه ی عاطفی ایجاد می کنه،اکثر این بچه ها جذب دوستان خلافکار می شند.
بر اساس تحقیقات به فرزندان افراد مجرم به ویژه نوجوانان در میان همسالان خود از داشتن والدین زندانی احساس شرم و گناه می کنند.
افراد سودجو وخلافکار عموماً از این نقطه ی ضعف اینگونه نوجوانان سوء استفاده می کنند و اونها رو به ارتکاب جرم تشویق می کنند.
حالا سوالی که اینجا مطرح می شه اینه که آیا این مجازات برای جامعه فایده داره یا ضرر؟ امروزه در تمام دنیا رویکردهای جدیدی در مورد مجرمین اتخاذ شده. نمی خوام از اسلام و رویکردهای جالبش در این زمینه ها صحبت کنم . اصلا فرض کنیم جمهوری اسلامی نبود. جامعه اسلامی نبود.
طبق آمار سازمان زندانها زنان تنها حدود 3% از کل زندانی های کشور رو تشکیل می دند.اما زندانی شدن این سه درصد چه بهای گزافی برای جامعه داره. ما سعی می کنیم یه نفر رو با حبس اصلاح کنیم، سلامت و نظم جامعه رو تأمین کنیم؛ در حالیکه تنها با حبس مادر خانواده، جامعه خودش بستر رو برای پرورش مجرمین آینده فراهم می کنه! حالا بگذریم از مبالغی که هر ساله صرف نگهداری از زندانیان می شه!
این بچه ای که با زندانی شدن مادرش دچار مشکلات روحی و روانی می شه ، قراره در آینده خودش پدر یا مادر یه خانواده ی دیگه باشه.دیگه خودتون تا آخرش برید.
(تا اینجا مد نظرتون باشه، در ادامه می خوام اختصاصا از زنان باردار زندانی صحبت کنم.)
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : مریم در : 86/6/16 5:16 عصر
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در فصل سوم تحت عنوان حقوق ملت،اصل بیست و یکم به بیان حقوق زنان در ایران می پردازد.این اصل اینگونه مقرر می دارد:« دولت موظف است حقوق زنان را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد»؛اما آنچه که در این اصل مد نظر می باشد،بند دو اصل مذکور به شرح ذیل است:
«2. حمایت مادران،بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند،وحمایت از کودکان بی سرپرست.»
این بند از اصل بیست و یکم شامل تمام مادران و فرزندان ایرانی می شود ولی آنچه که در حال حاضر به طور اخص مد نظر می باشد، مادران زندانی و کودکان آنهاست.
طبق اصل بیست و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تمام مادران بالخصوص در دوران بارداری و فرزندان آنها باید تحت حمایت قرار گیرند.اما در مورد زنان زندانی و فرزندانشان؛با مادرانی مواجه هستیم که به دلیل انجام جرایمی باید مجازات شوند.این زنان اگر فرزند خردسالی داشته باشند می توانند وی را با خود به زندان ببرند و در آنجا از فرزندشان نگهداری کنند!
یا زنی را در نظر بگیرید که در دوران بارداری محکوم به تحمل حبس شده است.این زن در شرایط خاصی به سر می برد که باید از تغذیه و مراقبت پزشکی ویژه ای برخوردار شود و همچنین از لخاظ روحی احتیاج به حمایت خاصی دارد.
با صرف نظر از مواد مرتبط با زنان و کودکان در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و میثاقین، در سند بین المللی بهبود سیاست زندانبانی در مورد زنان زندانی باردار به اختصاص آمده است که: در موسسات زنان لازم است امکانات خاصی برای مراقبت های پیش از زایمان و پس از آن وجود داشته باشد.در موارد ممکن لازم است تمهیدات لازم برای به دنیا آمدن نوزاد در بیمارستانی خارج از موسسه اتخاذ شود.چنانچه کودکی در زندان متولد شود این امر نباید در گواهی ولادت وی درج شود.
هنگامی که به مادران مقیم موسسه اجازه داده می شود که کودکان شیرخوار خود را همراه داشته باشند،تمهیدات لازم برای ایجاد یک شیرخوارگاه مجهز با کارکنان واجد صلاحیت اتخاذ خواهد شد تا نوزادان مزبور هنگامی که تحت مراقبت مادران خود نیستند،در آنجا نگهداری شوند. در بخش مربوط به واکسیناسیون زندانیان ذکر شده است: لازم است در خصوص زنانی که به سن قابلیت بارداری رسیده اند پیش از هرگونه اقدام به واکسیناسیون،آزمایش حاملگی به عمل آید چرا که واکسیناسیون زنان باردار می تواند تأثیرات نامطلوبی بر جنین بگذارد.
هیچ معیار بین المللی در مورد حد سنی کودکانی که با مادرانشان در زندان به سر می برند،وجود ندارد.
در کشور یونان زندانیان زن که دارای فرزند می باشند در بندهای انفرادی نگهداری می شوند که چهل متر مربع مساحت دارند.
در پاکستان زنان مجرم باردار در دو ماه آخر بارداری در یک اتاق جداگانه نگهداری می شوند و می توانند فرزندان خود را تا سن سه سالگی به همراه داشته باشند.زنان باردار و زنانی که دارای بچه شیرخوار هستند،می توانند زیر نظر مددکاران از حبس خانگی استفاده نمایند
در قبرس زندانیان زن می توانند کودک کمتر از دو سال خود را برای شیر دادن و نگهداری به زندان بیاورند و با نظر پزشکان زندان تا زمانی که صلاح بدانند در کنار مادرانشان از امکانات دولتی بهره مند شوند اما رئیس زندان تصمیم نهایی را در مورد کودکان بالای دو سال اتخاذ می کند.
در ایتالیا زندانیان زن در صورتی که باردار یا دارای بچه ی شیرخوار زیر سه سال باشند،می توانند تحت مراقبت مددکار اجتماعی از حبس خانگی استفاده کنند. در چین بر اساس قانون زنان باردار و مادران اطفال زیر 12 ماه نباید دوره ی زندان خود را تا رسیدن کودک به سن مذکور آغاز کنند.پس از آن نیز نباید همراه مادر خود در زندان باشند.
در رواندا و هنگ کنگ کودکان تنها تا سه ماهگی می توانند با مادرشان در زندان باشند.
در زئیر به شکل غیر رسمی حتی تا سنین بالاتر از حد قانونی می توانند در زندان همراه مادر بمانند.
در آمریکانوزادان زنان زندانی چه در زندان متولد شوند چه خارج از آن،ظرف 72-24 ساعت از مادر خود جدا می شوند.
در اسکاتلند تا 1 سالگی،در فرانسه،انگلیس،ولز و اوگاندا کودکان تا 18 ماهگی و در نپال، سودان و نامیبیا تا 2 سالگی می توانند همراه مادر خود در زندان بمانند.
تنها موادی که به طور اخص در آیین نامه ی اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور در مورد زنان موجود است،به شرح ذیل می باشد:
ماده 62،تبصره 1: محکومان و متهمان زن میتوانند اطفال خود را تا سن دو سال تمام به همراه داشته باشند. رییسان و مراکز حرفهآموزی و اشتغال میتوانند در هر موسسه یا زندان نسبت به تفکیک و جداسازی اطفال 2 تا 6 سال در محل مجزا (مهدکودک) اقدام و یا نسبت به انتقال اطفال موصوف به بهزیستی یا مؤسسههای نگهداری اطفال مبادرت نمایند.
ماده 91 : به تشخیص دایره مددکاری از سوی زندان سالیانه به متهمان ومحکومان نیازمند به میزان مناسب لباس داده شده و نیازمندیهای بهداشتی ضروری متهمان و محکومان زن نیز تامین میشود.
همچنین آیین نامه ی مراکز بازپروری زنان ویژه در مورد نحوه ی نگهداری از کودکان این زنان صحبت کرده است:
مراکز بازپروری زنان ویژه:
مراکز بازپروری زنان واحدهایی هستند که طبق وظایف قانونی محوله،ضمن نگهداری زنان ویژه با ایجاد تسهیلات و ارائه ی خدمات مددکاری،زمینه های مناسب را به منظور بازگشت به زندگی سالم و کسب درآمد مشروع و پیگیری برای حل مشکلات آنان را فراهم می سازد.
تعریف زنان ویژه:
زن ویژه زنی است که دارای انحرافات اخلاقی و اجتماعی از جمله فحشا و اعتیاد بوده و عملکرد سوء آنان مخل عفت عمومی جامعه می باشد و از نظر قانونی مجرم محسوب می شوند.
تبصره1ـ نظر به اینکه فرزندان زنان ویژه از حیث مسائل اخلاقی و اجتماعی متمایز از سایر کودکان نیستند و صرفاً به دلیل بی سرپرستی تحت پوشش قرار دارند،لذا باید حداکثر تا سن یک سال و نیم نیز نزد مادرانشان نگهداری شوند و سپس به شیرخوارگاه و موسسات شبانه روزی اعزام گردند.
تبصره2ـ در صورت عدم صلاحیت مادر و ابتلای وی به بیماری مسری طبق تشخیص واحد درمانی مرکز،کودک از همان بدو ورود باید از مادر جدا شود.در موارد استثناء بستگی به نظر پزشک،مددکار اجتماعی و یا رییس واحد اخذ تصمیم می شود.
( تا اینجای کار رو مد نظر شریفتون داشته باشید تا در ادامه از معضلات این زنان و فرزندانشون صحبت کنیم.)
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : مریم در : 86/6/15 5:0 عصر
خدا گفت:زمین سردش است،چه کسی می تواند زمین را گرم کند؟
لیلی گفت :من.خدا شعله ای به او داد.لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت.
سینه اش آتش گرفت.خدا لبخند زد.لیلی هم.خدا گفت:شعله را خرج کن.زمینم را به آتش بکش.
لیلی خودش را به آتش کشید.خدا سوختنش را تماشا کرد.
لیلی می ترسید.می ترسید آتشش تمام شود.
لیلی چیزی از خدا خواست.خدا اجابت کرد.
مجنون سر رسید.مجنون هیزم آتش لیلی شد.
آتش زبانه کشید.آتش ماند. زمین خدا گرم شد.
خدا گفت:لیلی اگر نبود، زمین من همیشه سردش بود.
کلمات کلیدی :