سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رفتار من عادی است

ارسال‌کننده : مریم در : 88/7/13 9:25 عصر

سلام

فیلم به همین سادگی رو دیدم
دلم گرفت
برای طاهره خانوم وجودم ...
اشک ریختم
....................................
پایان نامه امونو دادیم استاد راهنما بخونه
هیچ نظر خاصی ندارم
.....................................
وقتی می خواستیم بریم توسعه قضایی
یه دفعه با ناهید به سرمون زد
از بزرگراه رد شیم
سه باند اتوبانو دویدیم
از گارد ریل ها هم بالا رفتیم
اینقد خندیدیم
نفهیمیدیم چه جوری اون سربالایی رو رد کردیم
....................................
اگه موبایل داشتم
از خودمون فیلم می گرفتم
می ذاشتم یو تیوب
بعد تو مترو هم بلوتوثشو پخش می کردم
....................................
شب های جوونی چه بی اعتباره!
همش بی قراری، همش انتظاره!
.....................................
می رم کیش
به خودم می گم یادم باشه دیگه نرم دستشویی
.....................................
تو ایستگاه اتوبوس سر گاندی
یه خانوم پیر نشست کنارم
روسریشو درآورد
یه دختر جوونی بهش گفت
خانوم ببینید مرد ها چطوری نگاهتون می کنند
گفت: غلط کردند
من هفتاد سالمه
خوشگل بود!
........................................
میله اتوبوس خورد پای چشمم
موقع پیاده شدن از اون یکی اتوبوسم
لیز خوردم
افتادم کف خیابون
وای من خیلی دست و پا چلفتیم
تا حالا صد دفعه سرم خورده به میله اتوبوس
چند بار از پله اتوبوس افتادم
چادرم زیر پای خودم می مونه
پام یه دفعه می پیچه ...
......................................
مایه اش یه بک اسپیسه
از اینجا به بعد رو پاک کردم
امروز آفریقا رو دوبار پایین بالا کردم
پیاده
تازه فهمیدم توی پارک سر کوچه موسسه
یه سینما تابستونیه
فیلم که توش نمایش داده نمی شه
ولی فضاش محشره
نمی دونم آدم تنها هم می تونه بره اونجا بشینه یا نه؟!
.....................................
خفه شو زر زر ( شایدم ذر ذر!) مفت نکن
آشغال عوضی
غلط کردی
مرتیکه
خودت خفه شو نکبت
........
........
........
.......
تو بانک تجارت علامه
یکی بغل رییس شعبه نشسته
موبایلش رو اسپیکره
داره با یکی دیگه دعوا می کنه

خانوم بغل دستیم می گه
کثافت بی شعور
نمی فهمه جلو خانوم ها نباید از این حرفها بزنه
بی فرهنگ بی کلاس
مرتیکه دنبه!
...................................
چیه؟
حالم خوبه
نمی تونی ببینی من یه بار حالم خوبه؟
تازه می فهمم این دوقطبی که می گن
احتمالا خودمم

رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روز ها
از دوستان و آشنایان
هر کس مرا می بیند
از دور می گوید:
                  این روز ها انگار
                                   حال و هوای دیگری داری!
اما
من مثل هر روزم
با آن نشانی های ساده
و با همان امضا، همان نام
و با همان رفتار معمولی
مثل همیشه ساکت و آرام

این روز ها تنها
حس می کنم گاهی کمی گنگم
گاهی کمی گیجم
حس می کنم
از روز های پیش قدری بیشتر
این روز ها را دوست دارم ...

این روز ها گاهی
از روز و ماه و سال، از تقویم
از روزنامه بی خبر هستم
حس می کنم گاهی کمی کمتر
گاهی شدیدا بیشتر هستم
حتی اگر می شد بگویم
این روز ها گاهی خدا را هم
                                  یک جور دیگر می پرستم ...

گاهی تمام نگاهم در تمام روز
با عابران ناشناس شهر
احساس گنگ آشنایی می کند
گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین
                                هوایی می کند

اما غیر از همین حسها که گفتم
و غیر از این رفتار های معمولی
و غیر از این حال و هوای ساده و عادی
حال و هوای دیگری
                         در دل ندارم
رفتار من عادی است

از دفتر اول آینه های ناگهان
قیصر




کلمات کلیدی :