سرمايه ي عمره آدمي 1 نفس است و اون 1 نفس از براي 1 هم نفس است. گر نفسي با نفسي هم نفس است اون 1 نفس از براي 1 عمر بس است.
شما چقدر بدبيني؟؟؟!!!!
سلاااااااااااام به دوست جون خودم
چظوري يا بهتري؟
ميبينم كه تهديد ميكني...!
تو خجالت نميكشي؟
ها؟ها؟ها؟
لايحه ي حمايت خانواده يا منظورت لايحه حمايت از مردان خانواده است؟؟
آره همونطور كه گفتي فردا روزي ميبينيم كه همسر دلبندمون(كه البته در اين جور موارد مرده شور ريختشو ببره) با شيريني مياد خونه و پز زن دومشو ميده!
مرداي ايران هم كه جنبه ندارن يه كم دستشونو باز بزاري 4 تا كه سهله به قول خودم برو بالاتر تا 5000 تا زن نگيرن و يه حرمسرا به اندازه ي باشگاه ورزشي انقلاب باز نكن ول كن قضيه نيستند!!!!!!!
سلام عليكم!
اين وبلاگ به سئوالات ديني تون پاسخ ميده.......اگه سئوالي دارين بپرسين...منتظرتون....soal86.parsiblog.com
يك - wow
دو - روزنگار ِ امتحان جمعيت و تنظيم خانواده : موكول شد به دوشنبه ي بعد
سه - ممنون از توجه بسيار طولاني ات !!!
چهار - هو ! يه الف جوجه دانشجو ، دوست خودته . به دوست من توهين نكن !
پنج - خيلي خوبه كه اين حرفا رو گفتي . نه براي من - و براي من ! - . منظورم اين نبود كه "كه چي ؟ " . مي خواستم بگم بله . ولي چراغ ها رو خاموش نكنيم لطفا .. .همين آگاهي كه تو مي دي و بعد ريشه و -راه حلي كه مثلا وظيفه ي منه پيدا كنم و بعد تلاشي براي تغيير و ...
شش - احساس ركن خانواده است بي هيچ شكي ولي ما از موضع پي آمدهاي اقتصادي . اجتماعي . فرهنگي بحث كنيم و رو اين موارد مانور بديم بهتره .
هفت - اين ها رو براي من نگو مريم ! من اصلا مقصودم تاييد اين حركت مردا نبود . صرفا خواستم بگم تقليل گرايي نكنيم .
هشت - بحث هاي ديروز يكي از كلاس هاي ما هم همين بود . مرسي به خاطر نوشتن ماده ها . كلي شيرين شديم نزد استاد !!!
سلام
ديروز وقت نشد كامل جواب بدم همينجا جوابت رو مي زارم چون فكر مي كنم مناسبتش بيشتره
گفتي كه حالا لايحه رو خونديم كه چي؟وقتي نشه يه چيزي رو عوض كرد حداقل بايد دونست كه چه جوري مي شه دورش زد.وقتي از مفاد يه چيزي خبر داشته باشي مي توني باهاش مقابله كني.ببين خيلي از دخترهاي ما ازدواج جزئي از برنامه ي زندگيشونه.وقتي بدونند مشمول چه قانونيند مي شه با يه سري ديگه از قواعد حقوقي از اعمال اون قانون بر خودشون جلوگيري كنند.نمي دونم تا حالا دادگاه خانواده رفتي يا نه.اونجا خيلي از خانوم هاي تحصيلكرده و شاغل جامعه رو مي بيني كه يه جورايي فريب خوردند و اين هم ناشي از جهل به قانون بوده در حاليكه طبق قواعد حقوقي ما جهل به قانون پذيرفته نيست.حقوق براي همه ي افراده چون همه خواه ناخواه مشمولش مي شن.اينه كه لزوم تدريس حقوق افراد به خصوص خانومها در سطح دانشگاه به اونها مطرح مي شه.وقتي دفتر برنامه ريزي وزارت علوم تشخيص مي ده يه واحدي مثل تنظيم خانواده ضروريه به دلايل خاص خودش در مورد اين هم مي تونه نيازش احساس بشه.
گفتي احساسيه.منم قبول دارم ولي فكر مي كنم تو مباحث مربوط به حقوق خانواده جاييكه احساس خيلي مطرح مي شه.جاييكه قانونگذار ما مي گه بايد خسارات معنوي يه شخص جبران بشه(قانون مسئوليت مدني)يعني احساسات رو مدنظر گرفته.اگه نقدهايي رو كه به اين لايحه وارد مي شه رو بخوني خيلي هاشون مثل من حرف زدند فقط يه ذره رسمي تر.كسايي كه يه الف جوجه دانشجوي حقوق نيستند.سالها سابقه ي وكالت و تدريس دارند در ضمن زن هم نيستند.خانواده جايي نيست كه قانونهاي خشك جاري بشه چون براي ادامه ي حياتش در تك تك لحظه هاش به رضايت و احساس متقابل طرفين احتياج داره.مي گيم قانون حمايت از خانواده به تبعش شامل حمايت از احساسات افراد خانواده هم مي شه.اساتيد بزرگ حقوق مثل دكتر كاتوزيان و دكر صفايي خيلي جاها مي ياند مي گند نكاح استثنائه چون نمي شه دو نفر رو به اجبار قانون زير يه سقف نگه داشت.
در مورد ازدواج مجدد منم قبول دارم كه راه حل يه سري از مسايل هست ولي نبايد به راحتي اعمال بشه.
همين طورهم قبول دارم كه تو خانواده هميشه زن آسيب نمي بينه ممكن مرد مظلوم واقع بشه ولي يه چيزي هست اونم اينه كه نگاه عرفي به زن با نگاه عرفي به مرد فرق داره.فرض كن يه زن به شوهرش خيانت كنه يه مرد هم به زنش خيانت كنه در مورد اول زن رو مستحق خيلي چيزها مي دونند.اون صحنه ي اعدام معروف تو تبريز كه يه زن رو به خاطر زناي محصنه دار زدند و مثل توپ تو دنيا صدا كرد..قبل از اعدام يه نفر طناب دار رو يه كم شل كرد و اون زن نزديك بيست دقيقه دست و پا زد بالاي چوبه اعدام در حاليكه دوست مردش در عرض دو دقيقه جون داد و همه وايسادن و صحنه رو تماشا كردند.اما در مورد دوم خيلي ها مي گن حتما زنش كوتاهي كرده كه اين مرد اين كار رو كرده.من از كار زن حمايت نمي كنم ولي نگاه بايد برابر بشه
ممنون از اين همه توجهت.موفق باشي.
خونه ام . امتحان رو هم بي خيال شدم ، يعني نمي شه كه بشم اما يه خاكي تو سرم مي كنم .
اما در مورد متنت :
يادته ايرادي رو كه به شعله مي گرفتي ؟! چرا نوشته ي خودت انقدر احساسيه ؟ مي دونم كه وبلاگه و همه ي مخاطبات هم بچه هاي حقوق يا علاقمند به اين موضوعات نيستن . اما در هر صورت اگه يه كم شسته رفته ترش مي كردي هم براي خودت بهتر بود هم براي مخاطب هات .
بحث ازدواج مجدد فقط خوشي و عيش و نوش نيست . براي اين كار راه هاي ديگه اي هست و شرعي ،البته . ( تاييد نمي كنم ها !!! ميگم دنبال چيزاي ديگه بايد بود . البته ديگه از حوزه ي مطالعات تو خارج مي شه .)
ديگه اينكه ،خوب ! لايحه رو مطالعه كرديم . حالا چي كار كنيم . چراغ ها رو خاموش كنيم و ... .
زن و خانواده رو از من نگرفتي ؟!!
ما ده سال تموم تلاش نموديم كه انقدر طولاني نفرماييد ! انگار ده سال ديگه هم كار كنيم دريغ از ... .
دانشگاهم . دوشنبه هم امتحان تنظيم خانواده دارم ( وسطه آبانه ، پيش ترم كردم مثلا !!! ) .
اينا يعني نظر درست و حسابي ، سه شنبه ايشالا .