سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست رو موهات کی می کشه وقتی منو نداری؟!

ارسال‌کننده : مریم در : 88/9/17 3:10 عصر

سلام

مادرم باورم نیست که رفتی و خاموش شدی

ترک ما گفتی و با خاک هم آغوش شدی

 

بازم ورق می زنم

اعلامیه های ترحیم روزنامه ...

 

رفتی آتش زدی بر جسم و جانم ای پدر                               

 گشت تاریک از فراغت آشیانم ای پدر
چون به یاد آرم محبتهای دیرین تو را                                     

می رود از کف برون تاب و توانم ای پدر ...

.............................................

عجب تولد سگ ... شدی امسال

مثل اونهایی که یه دونه چوب کبریت می ذارن رو یه کیک 200 تومنی

بعد فوتش می کنند و خودشون واسه خودشون دست می زنند

نه بابا

کاشکی اینجوری بود

الان یه سری مفت خور تو خونه منتظرمنن

تا کیک بخرم ببرم خونه

بهش حمله کنند

...........................................

مامان کاشکی بودی

مریم بانوت خیلی تنها شده

روز تولدش شکم گشنه رفت دانشگاه

....................................

بابایی اگه بودی

وقتی میومدم خونه

با کیک ازم پذیرایی می کردی

.....................................

واقعا لازمه بگم یه هفته اول که رفتید

چقدر مثل ... گریه می کردم و زار می زدم؟

.....................................

برای روز تولدم امسال

توالت رو شستم

آشپزخونه رو هم همینطور

گاز رو سابیدم

پرده ها رو هم ریختم لباسشویی

دو دست شستم

فقط مونده پله ها

فکر می کردم فرش شیش متری سبکه

ولی پدرم در اومد

.....................................

امسال تولدم

بی مامان و بابا

به خودم می گم دیگه ایندفعه قدرشونو بیشتر می دونم

........................................

پیر شدم

بیست و دو

چقدر مسخره

شب می خوابی

صبح پا می شی

یه سال به سنت اضافه شده

ولی ما همچنان به تاریخ تقلب تولدمون

در شناسنامه دلخوشیم




کلمات کلیدی :